صحنههای چنگنوازی (هارپ) بهوسیلهی هارپو، پیانونوازی چیکو و نحوهی راه رفتن گروچو که او را به حرکات موزون نزدیک میکند، بههمراه صحنههای موزیکالِ آثارشان بر لحن آثار مستولیاند، مانند سوپ اردک (۱۹۳۳). هارپو با سوت حرف میزد، و کلامی نمیگوید، همراهی یک بوق و شاخی که او با آن صدا درمیآورد یا استفاده از سنج جزوی از منطق روایی اثرست. هر چند صدای هارپو در سینما شنیده نشد –او سالهای بعد در نشستهای سینماییای که حضور یافت هم حرف نزد، حتا هنگامی که گروچو کتاب او، Harpo Speaks، را در برنامهای (تلویزیون) معرفی کرد هم با همان شمایل حاضر شد، بوق زد، پایاش را در دست مجری گذاشت و چون رقصی در صحنه دور زد – ولی او در نمایش آواز خواند و بعدها Jonathan Richman، Lemon Demon و Phoebe Snow ترانههایی بهیاد او خواندند. ترجمههای چیکو از سوتهای او کمی از همراهی یک گروه موزیکال ندارد و بههمین شکل حضور آنان در جمع که یکی از ضروریات روایت کمیک آنان است. بهیاد بیاوریم گروچو را که گویی همیشه میخواهد از جمع بگریزد و بقیه مانند گروه همسرایان بهدورش مانع او میشوند. این شوخی در ترانهای “I Must Be going” بازنمایی شده است. در صحنهای از نارگیلیها (۱۹۲۹)، دوربین از زاویهای که گویی دیوار حایل دو اتاق است کنش را زیر نظر دارد، قهرمانان از درها میآیند و میروند، صدای بهدر کوبیدن چون نوای موسیقی و رفت و آمدها چون رقص صحنه را مدیریت میکنند. آثار ایشان بیشک وامدار موزیکال است و برعکس. برادران مارکس-نفر چهارم زِپو- از برادوی با نارگیلیها و بیسکوییت حیوانی شروع کردند. آواز Hooray for Captain Spaulding گروچو در فیلم (۱۹۳۰) نیز تکرار شد. در بین ترانههایی که گروچو خواند، این آواز بعدها به نوای معرف او تبدیل شد. گروچو با دخترش ملیندا، بازیگر، آهنگساز و خواننده، در برنامهی (تلویزیونی) خود خواند.
Good day! I just wish to give you a huge thumbs up for your excellent information you have got here on this post. I am coming back to your blog for more soon. Good day! I just wish to give you a huge thumbs up for your excellent information you have got here on this post. I am coming back to your blog for more soon. נערות ליווי בבת ים