پایهی اصلی فیلمهایاش مهمانی بود. اینرا گاه زمینهی کمدی میساخت: اجارهنشینها (۱۳۶۵)، گاه اجتماعی، مهمان مامان (۱۳۸۲) … سفرههای فیلمهایاش که در آن ظرفهای غذا را میچیدند، معرف کارهای اوست. سفرههایی که گاه سفرهی عقد بودند، سارا (۱۳۷۱)، گاه نذری، لیلا (۱۳۷۵). بههمین شکل صحنههای آشپزی: دیگهای بزرگ در هامون (۱۳۶۸) و قابلمهها و کبابپز در لامینور (۱۳۹۸).
با این تمهید انسانها را گرد میآورد. انسانهایی که در روزگار او و جغرافیای ملی او کم کم از هم گریزان شدند. او نمونهی مناسبی برای معرفی گونهی مهمانی در تاریخ سینماست.
گردهمآمدن انسانها، در دایره مینا (۱۳۵۳) بویِ پختِ سیاسی میداد و در گاو (۱۳۴۸) فلسفی. مشد حسن را وادار به یونجهخواری کرد. مهمانیای بهدعوت گاوش.
از تصویر دورِ غذا نشستنْ یک دوربین رو به پایین درست کرد. این دوربین در سازنوازی بدیل میساخت: سنتوری (۱۳۸۵).
آدمهایاش در نوشگاه، آقای هالو (۱۳۴۹) و تکیه، بمانی (۱۳۸۰)، در شادی و غم جمع شدند.
بخاری که از روی غذای پخته شده بلند میشد، یک صحنهآرایی ایجاد میکرد که در فیلمهای اسرارآمیزش استفاده شد: درخت گلابی (۱۳۷۶).
او نمونهی یکهای در بین کارگردانان دنیاست که فیلمهایاش همزمان در حال مصرف و خوراکِ ادیبان، سیاسیون، فلسفیها، خوشگذرانها و… بودند.
از سینما یک مهمانی ساخت که همه به آن دعوت بودند. کسی بیرون نبود. همه میتوانستند آن را بفهمند. از مذهبیها و عرفانمسلکها، پری (۱۳۷۳)، کارهایاش را دوست داشتند تا چپهای مارکسیست، پستچی ( ۱۳۵۱).
همچون خودِ سینما که کسی را حذف نکرد و کسی نتوانست حذفاش کند.
برگرفته از بخش مهمانی در کتاب سوم هفت گونه سینما نوشتهی علیرضا کاوه نشر روزنه کار